راهی برای نرفتن...

  • ۰۰:۳۱


با پای برهنه
دنبالت میدویدم
 کودکانه اشک هایم را با آستین پیراهنم پاک میکردم
ماشینتان از خم جاده که گذشت
نا امیدانه روی شن های جاده نشستم
به راهی که از آن رفته بودید می نگریستم
کاش همه ی راهها برای رفتن بسته باشند

دستان گره کرده ام را باز میکنم
 به تیله رنگی که جا گذاشته بودی خیره میشوم
 

از خواب که میپرم
 نه از تو خبری ست
و نه
از تیله رنگی
و
 
همه راهها برای رفتن و باز نگشتن هستند....
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan