- سه شنبه ۲۰ شهریور ۹۷
- ۲۳:۳۶
- ۱۹۲
نتیجه چند ساعت وب گردی :
*چرا همه انقد از درون داغونن؟؟
*چرا دخترک ها و پسرک های درون همه تبر به دست گرفتن یا در حال گریه و زاری اند ؟؟؟؟؟؟
*چی باعث شده همه در عین حال که اهل مسخره بازی و الکی خوش بودن و .... اینا هستن اما از درون افسرده و مایوسن؟؟؟؟
همه جای دنیا این جوریه یا قضیه مربوطه به همون ژن خوب و بد؟؟؟
مثل قدیما
مثل پاییز پارسال و پیارسال و قبلش
بازم حس و حال وب و وبگردی و وب نویسی زده به سرم
تو این صفحه و اون صفحه چرخ میزنم دنبال یه حرف اشنا، یه حرف شیبه حرفایی که خودم دارم و نمیتونم بنویسم
یه چیری از جنس حرف دل ...
امروز مثل قدیما باز هوس کردم حسابی چرخ بزنم و کلی وب بخونم.......
حس خوبیه ادم برگرده به خودش و درست همونجایی وایسته که دوست داره
منتظر روزهای خویم خداجون
حواست بهم باشه لطفا
اه...چقد زود صبح شد
افتاب زده تو چشمام
صدای جیغ جیغ گنجشکا میاد
شیر آب چکه میکنه
کتری آب دیر می جوشه
مایع ظرف شوی کف نمیکنه
تلویزیون برنامه نداره
باز شب شد
این بالشت چقدر سفته
خوابم نمیبره
از همه بدتر
تو دیگه پیشم نیستی...
به چند عدد بازدید کننده و کامنت گذار واقعی نیازمندیم ...
با تشکر
خسته شدم انقد ای پی های فیک دیددم !
دلم یه چندتا دوست مجازی خوب میخواد!
تمام حرف هایم را جا گذاشته ام
هرچقدر فکر میکنم
هرچه قلم را میچرخانم
نمیشود که نمشود
جا گذاشته ام و جرات برگشت هم ندارم
میترسم برگردم و گم شوم بین آن همه خاطره
کاغذی که گذاشتم زیر دستم را نگاه میکنم
کاش از نگاهم همه چیز را میفهمید
کاش کلمات با نگاهم روی کاغذ می نشستند
چه راحت میشدیم آن وقت
چقدر دلمان باز میشد
چه احساساتی که به آن پی نمیبردیم!
حیف اما
هرچه زل زده ام کاغذ همانطور سفید مانده
فقط کمی خیس شده
انگار همه حرفاهایم جمع شده توی همان یک قطره اشک
رویش
مینویسم:
"تو "
خودش کلی حرف است ...
اندازه صد کتاب ...
کاش توام حرفم را بخوانی عزیزمن .
گاهی درد همان یک قطره از ساعت ها اشک ریختن بیشتر است
یک قطره اس اما سنگین
دنیایی از حرف را باخودش اورده
خوب نگاهش کن !
بعد بخوانش
تو هم که مثل من مدتهاست نیستی...☹️