- سه شنبه ۲۴ شهریور ۹۴
- ۰۰:۳۱
دنبالت میدویدم
کودکانه اشک هایم را با آستین پیراهنم پاک میکردم
ماشینتان از خم جاده که گذشت
نا امیدانه روی شن های جاده نشستم
به راهی که از آن رفته بودید می نگریستم
کاش همه ی راهها برای رفتن بسته باشند
دستان گره کرده ام را باز میکنم
به تیله رنگی که جا گذاشته بودی خیره میشوم
از خواب که میپرم
نه از تو خبری ست
و نه
از تیله رنگی
و
همه راهها برای رفتن و باز نگشتن هستند....