خونه تکونی

  • ۲۰:۰۱
بعضی وقتا یه تغییر میتونه یه استارت باشه برای یه شروع دوباره...
امیدوارم که یه تکونی بخوره این وبلاگ و منم باز دستم به نوشتن بره
 حس میکنم یه کمی شلوغ پلوغ شد، ولی یجورایی میتونه نماد ذهن درهم برهم من باشه با کلی کلمه و جمله و عبارت که نمیدونم چیکارشون کنم
اگه گذری راهتون خورد به اینجا خوشحال میشم نظرتونو راجع به قالب  بگید:)

از ربات و بوت ملولم و انسانم آرزوست...

  • ۱۰:۴۲

به چند عدد بازدید کننده و کامنت گذار واقعی نیازمندیم ...
با تشکر 





خسته شدم انقد ای پی های فیک دیددم !
دلم یه چندتا دوست مجازی خوب میخواد!

  • ۲۰۵

رسالت سنگین یک قطره

  • ۰۱:۲۳

تمام حرف هایم را جا گذاشته ام

هرچقدر فکر میکنم 

هرچه قلم را میچرخانم 

نمیشود که نمشود

جا گذاشته ام و جرات برگشت هم ندارم

میترسم برگردم و گم شوم بین آن همه خاطره

کاغذی که گذاشتم زیر دستم را نگاه میکنم

کاش از نگاهم همه چیز را میفهمید 

کاش کلمات با نگاهم روی کاغذ می نشستند

چه راحت میشدیم آن وقت 

چقدر دلمان باز میشد

چه احساساتی که به آن پی نمیبردیم!

حیف اما

هرچه زل زده ام کاغذ همانطور سفید مانده

فقط کمی خیس شده


انگار همه حرفاهایم جمع شده توی همان یک قطره  اشک 

رویش 

مینویسم: 

"تو "

خودش کلی حرف است ...

اندازه صد کتاب ...

کاش توام حرفم را بخوانی عزیزمن .


گاهی درد همان یک قطره از ساعت ها اشک ریختن بیشتر است

یک قطره اس اما سنگین 

دنیایی از حرف را باخودش اورده 

خوب نگاهش کن !

بعد بخوانش

  • ۱۸۲
Designed By Erfan Powered by Bayan