کاش پیدا میشدم

  • ۲۳:۴۵
کاش سوزن بودم و یک روز پیدا میشدم
چیستم؟کاهی که درانبار کاه افتاده ام
#حسین زحمتکش

یلدای من

  • ۲۳:۲۱
بهونه اومد دستم
جیغ زدم
گریه کردم
 برای همه لحظه هایی که دوس داشتم اشک بریزم و نریختم
برای همه دقیقه هایی که دلم میخواست جیغ بزنم و نتونستم
برای همه چی گریه کردم
حتی برای اون لباسی که دوسش داشتم و نداشتمش
 حتی برای حرفی که میخواستم بزنمو نزدم
حتی برای کسی که نمیخواستم ببینمو دیدم
برای جایی که دوس نداشتم باشم و بودم
برای ادمای دروغگوی زندگیم گریه کردم
برای گربه توی خیابون
برای لاک پشتام
برای تموم شدن پاییز
برای تک تک برگایی که از رو درختا افتادن
برای هرچیزی که فکرشو کنی گریه کردم
شب یلدا
تو بلندترین شب سال گریه کردم
 بلندترین شب سالو گریه کردم
انقد بلند گریه کردم تا صدام سوهان روحشون باشه
 انقد بلند گریه کردم تا دلم خنک شه


معنی شادی رو نمیفهمم
تو شادترین روزای زندگیم غمگین بودم
همیشه غم تو دلمه حتی تو اوج خنده





پ.ن:
1.زمزمه:
حتی اگر امشب یلدا باشه اما بازهم
هر روز پاییزه
 هرلحظه پاییزه


2.دیگه داره باورم میشه که هرچیزی که تو بیداری میبنمم تعبیر داره
 امروز غیرعادی خوشحال بودم
تعبیرش گریه های امشب بود...

یک خاطره ی دور فراموش شده

  • ۰۱:۱۸
دستی است که جای چای سم میریزد
زلفی ست که جای عشوه غم میریزد
یک خاطره ی دور فراموش شده
گاهی همه چیز را بهم میریزد...
#وحید نجفی

ستاره ای به آسمانم روانه کن

  • ۰۰:۴۲


خانه ات سرد است ؟ خورشیدی در پاکت می گذارم  و برایت پست می کنم ستاره ی کوچکی در کلمه ای بگذار  و به آسمانم روانه کن  بسیار تاریکم _____________________ منوچهر آتشی

بدرقه...

  • ۱۹:۱۳
هر کسی
یک امید،
یک عُصیان،
یک از دست دادن،
یک درد،
یک تنهایی،
یک اندوه،
 در خود دارد. .
 زیرا از درون ِ هر کس
یک نفر رفته است،
و هر کاری که می کند
 نمی تواند او را بدرقه کند





فاتح پالا l ترجمه : سیامک تقی زاده



بعدا نوشت:


کاش میشد پشت سر تمام آنهایی که از درون سفر کرده اند
کاسه ی آبی ریخت
و از زیر قران ردشان کرد
تا با خیال راحت تر بروند

و کاش میشد تکه های جامانده ی خاطراتشان را برایشان
با پست سفارشی فرستاد
تا دیگر بهانه ای برای بازگشت نداشته باشند....

خوابم نمیبرد...

  • ۰۰:۴۷
گفتی :"مگر به خواب ببینی رخ مرا " دیوااانه ... از خیال تو خوابم نمی برد ... سجاد شهیدی.

برف

  • ۱۷:۰۲
قیل از اینکه سمفونی مردگان رو بخونم
وقتی برف میومد یاده شادی و نشاط و پاکی میوفتم
اما الان
یادِسمفونی مردگان و اون کاغ سیاه که همه جا هست و یک دم میگه برف برف




امیدوارم قدم برفای امسال برای هممون خیر باشه و همراه با شادی...

عزیز دلی هنوز...

  • ۰۰:۵۲

بیدار مانده ام که تو را مثنوی کنم


آسوده تر بخواب،عزیز دلی هنوز...




اسم شاعرش رو نمیدونم...

یک دنیا سکوت سهم من از تو....

  • ۱۸:۰۲

کوچک بودم

تازه پچ پچ های یواشکی و خنده های زیر زیرکی دخترانه ی مان شروع شده بود

دوستم پرسید: تا حالا کسی را دوست داشته ای....

من اما  نمی شنیدم چه میگفت

یاد بازی های کوکانه یمان افتاده بودم که هیچ وقت من را راه نمی دادی....

بزرگ تر شدم

دوستم میگفت

امروز یک نامه گرفتم

من اما نمی شنیدم

یاده سوال ریاضی افتاده بودم که برایم با خط خودت حل کرده بودی

دانشگاه بودیم

تعریف میکردند از اولین بوسه عاشقانه یشان..

من اما نمی شنیدم

یاده اولین تماس دستانت با انگشتانم افتاده بودم که وقتی لیوان را دادی دستم  جریانش تنم را سوزاند...

بعدها مادر میگفت.

لیسانس دارد، پسر خوبی است

من اما نمی شنیدم

یاده تو افتاده بودم که میگفتی معلم شو...

کنارم نشسته بود و می گفت

دکترای مکانیک دارم می خواهم بروم امریکا

خانه ی بزرگی داریم....

من اما نمی شنیدم

یاده نگاه های تو افتاده بودم...

باهم ایستاده بودیم در ایستگاه و می گفت می شود باهم قدم بزنیم

من امانمی شنیدم

به تو فکر میکردم 


آن روزها

من هیچ چیز نمی شنیدم

به جز صدای تو

من هیچ چیز نمی دیدم

به جز نگا ههای تو

 حواسم همیشه پرت تو بود

خبر ازدواجت را که شنیدم

تازه گوشهایم باز شد

چشم هایم دیدند

اما...

حالا من بودم با گوش های باز

و یک دنیا سکوت...



  • ۲۴۶

من هم دوستت دارم...

  • ۱۷:۴۶

می گویم دوستت دارم

میگویی من هم دوستت دارم اما....

من هم دوستت دارم ولی....

من هم دوستت داریم حیف که....

من هم دوستت دارم کاش ....



عزیزم جواب دوستت دارم

فقط دوستت دارم است

دوستت دارم ....

۱ ۲
Designed By Erfan Powered by Bayan