یلدای من

  • ۲۳:۲۱
بهونه اومد دستم
جیغ زدم
گریه کردم
 برای همه لحظه هایی که دوس داشتم اشک بریزم و نریختم
برای همه دقیقه هایی که دلم میخواست جیغ بزنم و نتونستم
برای همه چی گریه کردم
حتی برای اون لباسی که دوسش داشتم و نداشتمش
 حتی برای حرفی که میخواستم بزنمو نزدم
حتی برای کسی که نمیخواستم ببینمو دیدم
برای جایی که دوس نداشتم باشم و بودم
برای ادمای دروغگوی زندگیم گریه کردم
برای گربه توی خیابون
برای لاک پشتام
برای تموم شدن پاییز
برای تک تک برگایی که از رو درختا افتادن
برای هرچیزی که فکرشو کنی گریه کردم
شب یلدا
تو بلندترین شب سال گریه کردم
 بلندترین شب سالو گریه کردم
انقد بلند گریه کردم تا صدام سوهان روحشون باشه
 انقد بلند گریه کردم تا دلم خنک شه


معنی شادی رو نمیفهمم
تو شادترین روزای زندگیم غمگین بودم
همیشه غم تو دلمه حتی تو اوج خنده





پ.ن:
1.زمزمه:
حتی اگر امشب یلدا باشه اما بازهم
هر روز پاییزه
 هرلحظه پاییزه


2.دیگه داره باورم میشه که هرچیزی که تو بیداری میبنمم تعبیر داره
 امروز غیرعادی خوشحال بودم
تعبیرش گریه های امشب بود...
صبرا **
گریه نکن :(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan